ددی دیوانه

ویو ا/ت
سوار ماشین شدم که با استایلی که از یونگی دیدم کراش روش زدم ولی سعی کردم به رو خودم نیارم
#سلام آقای مین
&چی آقای مین منو یونگی باید صدا کنی گرفتی ا/ت
برام سخت بود ولی باید انجامش میدادم
#بله یونگی
&با من رسمی حرف نزن یادت نره تو رلمی اوکی
#اوک
&آفرین حالا از الان تمرین کن
#باشه
بعد از ۱۰ مین رسیدیم یه پاساژ خیلی بزرگ از ماشین پیاده شدیم یونگی دستمو گرفتم که نگا هی بهش کردم
&چیه باید تمرین کنی خب
بهد از ۳۰ مین لباسا مو خریدیم یونگی بهم اجازه داد لباسای اونم من انتخاب کنم و این خیلی خوشحالم میکرد کمکم گشنم شد
#یونگی جونم
&چیشده آهان لابد گشنته
واقعا خوش به حال دوست دخترش اخه من حتی حرفم نزدم ولی اون فهمید خیلی دلم می خواست من دوست دخترش میبودم رفتیم یه فست فودی تا غذا بخوریم برامون غذا هامو آوردن داشتم میخوردم که ........
لباسی که پوشیدن تو پارت اوله
لباس های مهمونی شونم عکسشو میزارم
دیدگاه ها (۰)

واقعا خوش به حال دوست دخترش اخه من حتی حرفم نزدم ولی اون فهم...

سلام سلام دیگه یونگی ما این جوریه یا قول نمیده یا اگه بده عم...

پرش به ساعت ۵ کارامو کردم پرونده هارو هم آماده کردم رفتم در ...

ددی دیوانه

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط